مفهوم شهید از نظر اسلام

شهید مطهّری در این زمینه می‌فرماید:

شهید از نظر اسلام کسی است که به مقام و درجه ی شهادت نائل آید. یعنی

حقیقتاً در راه هدفهای عالی اسلام به انگیزه ی برقراری ارزشهای بشری کشته شود. به یکی از عالیترین مراتبی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود بدان دست یابد.1

به تعبیر قرآن شهید کسی است که خداوند بزرگ خریدار جان پربهای اوست. شهید از آن جهت شهید نامیده می‌شود که زنده است و نمرده. شهید اسمی از اسماء الهی است و خدای متعال نیز این اسم را برای خود انتخاب کرده و در قرآن خود را شهید معرّفی می‌کند. در میان انسانها که خلیفة الله هستند گروهی شایستگی این اسم را پیدا می‌کنند که برای احیای دین خدا جانفشانی کرده‌اند و به معنای حقیقی از خودگذشته‌اند و به خدا رسیده اند. شهدا کسانی هستند که آغاز تولّدشان را خدا جشن گرفته و فتبارک الله احسن الخالقین فرموده. در آفرینش، اینان به حقیقتِ انّالله و انّا الیه راجعون رسیده اند. آنان در همین دنیا به جان دل می‌شنوند که نفخت فیه من روحی، و در ایمان نیز الّذین امنوا اشدّ حبّا لله هستند. در دنیا چنان زندگی می‌کنند، گویی اکنون ساکن بهشت هستند و چون خلیلِ الرّحمان آتش دنیا برای ایشان برداً و سلاماً گشته، از مبدأ تا مقصد حیاتشان جاهِداو فی سبیل الله بأموالهم و انفسهم زندگی می‌کنند بر همین اساس الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون هستند و همّ وغمّ ایشان هجرت، الی الله و رسوله می‌باشد تا سر انجام مورد خطاب، ولئن قتلتم فی سبیل الله اَو متّم ... شوند.

معنای لغوی شهید و شهادت: در فرهنگ‌های مختلفی که به زبان فارسی نوشته شده، واژه ی شهید به این معانی است: حاضر، گواه، شاهد، دیدارکننده ی خدا، از اسماء الهی، در راه دین کشته شده، آنکه در پی تجلّیّات معشوق از خود بی خود شده و برای واژه ی شهادت نیز در فرهنگ‌های معتبر آمده: گواهی دادن، کشته شد در راه خدا، مشاهده ی حق، بی خطا اقرار کردن و..

1: قیام و انقلاب مهدی،شهید مطهرّی

2: فرهنگ عمید، لغت نامه ی دهخدا

اهمّیّت شهادت در اسلام

برای درک جایگاه رفیع شهادت بهترین شیوه نگاهی به سیره ی اولیاء خدا در این زمینه است.

امام صادق(ع) می‌فرمایند: به خدا قسم هیچ یک از ما نیست مگر آنکه کشته شده و شهید گردیده است.[1]

 اما سجاد(ع) می‌فرمایند: کشته شدن در راه خدا عادت ماست و شهادت کرامتمان.  

مولا امیر المؤمنین نیز در خطبه ی 123 نهج البلاغه می‌فرماید: بهترین مرگ کشته شدن در راه خداست، سوگند به آنکه جان پسر ابوطالب به دست اوست، هزار زخم شمشیر بر من آسان تر از مرگ در بستر است، در غیر طاعت حق تعالی.

ایشان در حدیث دیگری می‌فرمایند: به خدا سوگند انس و علاقه ی پسر ابوطالب به مرگ سرخ بیش از انس علاقه ی کودک به پستان مادر است.[2]

رسول اعظم صلّ الله علیه وآله نیز می‌فرمایند: شرافتمندانه ترین مرگ ها، شهادت است.[3]

ایشان همچنین می‌فرمایند: اوّلین کسیکه داخل بهشت می‌شود شهید است.

امام حسین(ع) می‌فرمایند: اسلام داز روز کودکی از ما اوج گرفت و با ریخته شدن خونهای ما زنده ماند.[4]


 

آیاتی از قرآن کریم نیز مقام شامخ شهید را بیان می‌کنند

 ((ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون))[5] و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید بلکه آنان زنده‌اند ولی شما نمی‌فهمید.

«ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربّهم یرزقون»[6] البته مپندارید که شهیدان راه خدا مرده‌اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد پروردگارشان متنعّم خواهند بود. «فرحین بما اتاهم الله من فضله ویستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون))[7] آنها به خاطر نعمت‌های فراوانی که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است، خوشحالند و به خاطر کسانیکه(مجاهدانی که) بعد از آنها به آنان ملحق نشده‌اند نیز خوشحالند زیرا مقامات برجسته ی آنها را در آن جهان می‌بینند و می‌دانند که نه ترسی بر آنهاست و نه غمی خواهند داشت.

«یستبشرون بنعمته من الله و فضل و ان الله لایضیع اجر المؤمنین»[8] و آنها را به فضل و رحمت خدا بشارت می‌دهند و اینکه خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگذارد

شهادت قلّه ی عبودیّت

قال الله تعالی:(من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلّی دیته و من علیّ دیته فانّی دیته) (کسی که مرا طلب کند می‌یابد و کسی که مرا یافت می‌شناسدم و کسی که مرا شناخت عاشقم می‌شود و کسی که عاشقم شد عاشقش می‌شوم و کسی که عاشقش شدم شهیدش می‌کنم و کسی که من شهیدش کنم دیه ی او بر من است و کسی که دیه ی او بر من باشد من دیه ی او هستم).(غرة العیون-علّامه ملّا حسین فیض کاشانی).

در فرازی از زیارت اربعین امام حسین به خدای متعال عرضه می‌داریم: خدایا من گواهی می‌دهم که او نماینده ی مخصوص تو و فرزند نماینده ات و برگزیده ات و فرزند صفیّ تو کامیاب شده به کرامت تو، که گرامی داشتند او را به شهادت. شهید در طول زندگی، خدا محوری را انتخاب می‌کند و چون به خوبی پی برده انسان، خلیفة الله می‌باشد، همواره سعی و کوشش دارد تا به عنوان مظهر اسماء الهی شوون ربوبیّت را اقامه کند شهید کرامت دارد چون خدا کریم است، مهربانی می‌کند چون خدا رحیم است، عدالت دارد چون خدا عادل است، شکیبایی می‌ورزد چون خداوند صبور است و در اصل با این نوع زندگی حدیث( جوهر عبودیّت ربوبیّت است) را جامه ی عمل پوشانیده است.

شهید معجزه ی حجّت زمان

خدای متعال هدف از خلقت انسان را آزمایش، عبودیّت و قرب به خود معرّفی کرده امّا چگونه این بشر تازه متولّد شده و فاقد هر نوع آگاهی چنین مسیر پر پیچ و خمی را بپیماید. برای رسیدن به مقصود، خداوند پیامبرانش را فرستاد تا مربّی معرفت الله باشند. در قرآن کریم آیات 45و46 سوره ی احزاب چنین آمده: یا ایّها النّبی انّا ارسلناک شاهداً و مبشّراً و نذیرا و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیرا. (ای پیامبر ما تو را گواه امّـت و نوید دهنده و اعلام خطر کننده و دعوت کننده به سوی خدا به اذن و رخصت خود او و چراغی نور افشان فرستادیم). کسانی که دعوت حجّت زمان را لبّیک می‌گویند معجزه ای    می‌شوند که دیگر انسان‌ها از رسیدن به چنین کمالی عاجز و ناتوانند. امیر المؤمنین (ع) که عدل و همطراز قرآن کریم است، معجزه ی پیامبر اعظم است. معجزه ای که در طول سال‌ها توسط چنین آموزگاری تربیّت شده است و نیز سیّدالشهدا(ع) به عنوان حجّت زمان خود معجزه ای نظیر ابالفضل العباس، حضرت علی اکبر، حبیب بن مظاهر و دیگران را تربیّت می‌کند که به فرمایش خود آن بزرگوار چنین اصحابی در طول تاریخ بی نظیرند و اینان همه ی حجّت‌های زمان خود هستند. در عصر معاصر نیز وارث پیامبران و اوصیاء یعنی حضرت صاحب الزمان(عج)که حجّت خدا بر بندگان خداست، معجزه‌اش پرورش اصحاب آخرالزّمانی سیّدالشّهدا است. مقام معظّم رهبری در مورد شهدا می‌فرماید: پیدایش انسان‌های نورانی و ظهور فرشتگانی از جانب جامعه ی بشری فتح الفتوح انقلاب ما بود. 

خصائص الشهداء:

اوصاف شهیدان که همان مجاهدان فی سبیل الله هستند در آیه ی 112 سوره ی توبه چنین آمده: التّائبون العابدون الحامدون السّائحون الراکعون الساجدون الآمرون بالمعروف و النّاهون عن المنکر والحافظون لحدود الله و بشّرالمؤمنین.  

1:التّائبون:دل و جان خود را به سوی خدا بازگشت می‌دهند و از غیر خدا

توبه کننده به سوی خدایند که این التماسی است عاشقانه برای بازگشتن به سوی خالق.

2:العابدون: خدا را با تمام وجود پرستش می‌کنند، اینان سرپرستی خود را تمام و کمال به ولیّ مطلق سپرده‌اند که غرق در بندگی خداست. شهدا همواره خود را مورد خطاب آیه ی مبارکه ی (والسّارعوا الی الخیرات) می‌بینند.

3:الحامدون: آنان نعمت‌های معنوی و مادّی خدا را سپاس می‌گویند. چنین کسانی همواره فقر و عجز خود را در سپاسگزاری از حتّی کوچکترین نعمات الهی می‌بینند امّا سعی می‌کنند حقّ هر نعمتی را تا حدّ وسعشان ادا کنند.

4:السّائحون: روزه دارند و از این راه به یاد خدایند. از روزه به علّت محدود شدن بیشتر و تحت دستور بیشتر مولا قرار گرفتن همواره لذّت می‌برند. روزه از یاد غیر خدا می‌گیرند و امساک از هر لذّتی بدون یاد او.

5:الرّاکعون: آنان در برابر عظمت الهی رکوع می‌کنند، به خوبی اسرار الصّلوة را می‌دانند. در قلب ایشان همواره خضوع به پروردگارشان تجلّی می‌کند.

5:السّاجدون: سر بر آستان حق، از سجده کنندگانند.

6:الآمرون بالمعروف: آنها که مردم را به نیکی دعوت می‌کنند، نه تنها با زبان و بیان بلکه فعلیّت آنان مهمترین سیره ی امر به معروف است. ایشان بهتر از همه می‌دانند که بزرگترین معروف که امر به آن لازم است، اقامه ی حقوق ولایت امام زمانشان است و برای چنین مهمّی حتّی از جان خود هزینه می‌کنند.

7:والنّاهون عن المنکر: از هرگونه فساد و منکری جلوگیری می‌کنند. تمام قدرتشان را صرف نابودی طاغوت‌ها می‌کنند.

8:ولحافظون لحدود الله: به وظیفه ی اجتماعی خود یعنی حفظ حدود الهی، اقامه ی حق و عدالت تا پای جان عمل می‌نمایند.

اینها قطره ای بود از اقیانوس اوصاف شهید. 

شهید و شهادت در بیان چند تن از سادات شهید

شهید سیّد مرتضی آوینی: ای شهید، ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود، بر نشسته ای. دستی بر آور و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از منجلاب بیرون کش.

شهید سیّد محمّد حسین بهشتی: ما همچنان و تا آخرین نفس و لحظه عاشق شهادتیم.

شهید سیّد عبدالکریم هاشمی نژاد: شهید با شهادت خودش تازه متولّد می‌شود.

شهید سیّد رضا دستواره: مسأله ی شهادت و شهید از یک ارزش والا و اعتبار با عظمتی برخور دار است که با حقارت و کوچکی که داریم نمی‌توانیم در این رابطه حرفی داشته باشیم.

شهید سیّد نوّاب صفوی: در راه خدا در خاک و خون غلتیدن و شهادت را عاشقانه پذیرفتن شیوه ی مسلمانی است.

 

 



[1]. بحار الانوار، ج 27

[2]. شرح ابن ابی الحدید، ج1

[3]. بحار الانوار، ج11

[4]. سفینة البحار، ج 1

[5]. سوره ی بقره آیه ی 154

[6]. سوره ی آل عمران آیه ی 169 

[7]. سوره ی آل عمران آیه ی 170

[8]. سوره ی آل عمران آیه ی 171